صفت دوم، اهانت و حقیر نمودن بندگان خداست، و شکی نیست در حرمت این صفت و اینکه آن موجب هلاکت صاحبش است و از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که حق تعالی فرموده هر که اهانت کند به یکی از دوستان من پس کمر محاربه را با من بسته است، و باین مضمون اخبار بسیار است و هر که نسبت میان خدا و بنده او را فیالجمله ادراک کند میداند که اهانت بنده اهانت مولای اوست و تحقیر مخلوق تحقیر خالق است و همین قدر در مذمت این عمل کافی است.
تعظیم و احترام بندگان خدا
و ضد این صفت تعظیم و احترام بندگان خدا است و در حدیث قدسی است که: باید ایمن شود از غضب من هر که اکرام کند بنده مؤمن مرا. و به تجربه ثابت است که هر که بهر نظری مردم را میبیند مردمان نیز به آن نظر او را میبینند.
گرت جاه باید مکن چون خسان - بچشم حقارت نگه در کسان
پس سزاوار است اکرام و اعزاز جمیع طبقات مردم بقدری که سزاوار ایشان است و باید تخصیص داده شود زیادتی تعظیم و اکرام اهل علم و فضل و صاحبان ورع و تقوی و پیران و ریشسفیدان اهل اسلام و سلسله جلیله سادات، و احادیث در فضیلت اکرام هر یک از اینها وارد شده است.