تربیت
Tarbiat.Org

مقامات العلیه (مختصر معراج السعاده نوشته ملا احمد نراقی)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

13- عداوت و دشمنی‏

صفت سیزدهم، عداوت و دشمنی است و آن بر دو قسم است زیرا که هر که عداوت کسی را دارد یا آنرا در دل پنهان می‏کند و انتظار زمان فرصت می‏کشد، یا آشکار درصدد ایذاء و اذیت او برمی‏آید اول را حقد و کینه و دوم را عداوت نامند، و هر دو از مهلکات و منشأ اخلاق رذیله‏اند مانند حسد و غیبت و بهتان و دروغ و بهتان و شماتت و اظهار دزدی و ایذاء و سخریه و استهزاء و امثال اینها، و از این جهت است که در اخبار کثیره مذمت بسیار از برای عداوت وارد شده است، و در حدیث نبوی صلی الله علیه و آله و سلم است که هرگز جبرئیل در هیچ امری این قدر وصیت بمن نکرد که در خصوص عداوت مردم، و معالجه این صفت خبیثه تأمل در ثمرات آن است که اندوه و الم در دنیا و آخرت باشد بلکه آنچه از کتب و تواریخ و سیر و احوال مردم مکرر معلوم شده آن است که هیچ دولتی بسر نیاید مگر بسبب عداوت و دشمنی، پس از تأمل در این مطلب سعی کند که به آن شخصی که عداوت دارد رفتار دوستانه و گفتار مشفقانه به عمل آورد و با مهربانی و شکفتگی با او ملاقات کند و در قضای حوائج او سعی کند بلکه نسبت به او زیاده از دیگران نیکی و احسان کند تا نفس را گوشمالی داده و بینی شیطان را بر خاک مالد و پیوسته چنین کند تا آثار عداوت از دل او برطرف شود.
رخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد - نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد
نصیحت
و ضد آن نصیحت است که عبارت از خیرخواهی است و شرافت آن بسیار است و در صفت حسد اشاره به آن خواهد شد. انشاء الله تعالی.
بدانکه از آثاری که مترقب میگردد بر عداوت و حقد، ضرب و فحش و لعن و طعن است و بسا باشد که اینها از مجرد غضب نیز صادر گردد و می‏شود که به جهت همنشینی با اوباش و فساق و کسانی که هرزه‏گو و معتاد بفحش‏اند. فحش دادن عادت کسی می‏شود که بدون دشمنی و غضب فحش بر زبان او جاری می‏گردد، و شکی نیست در خباثت این اوصاف و اما ضرب که عبارت از زدن است پس بدون جهت شرعیه حرام است و هیچ کسی تجویز آن نکرده است، و اما فحش و هرزه‏گوئی منشأ آن خیانت و دنائت نفس است و در حدیث نبوی صلی الله علیه و آله و سلم است که همانا خدا بهشت را حرام کرده است بر هر فحاش هرزه گوی کم حیائی که باک نداشته باشد از هر چه بگوید و هر چه به او بگویند و چنین شخصی را اگر تفتیش کنی و تفحص نمائی و بحقیقت امر او برخوری هر آینه یابی او را که ولد الزنا است، یا نطفه پدرش با نطفه شیطان ممزوج شده و او بهم رسیده.(84)
(این حدیث شریف بظاهرش مشکل است، چه آنکه اهل عصیان از این امت آخر الامر داخل بهشت خواهند شد، اگر چه در آتش مکث بسیار کند، پس شاید مراد آن باشد که حق تعالی حرام کرده است بهشت را بر فحاش زمان طویلی، یا آنکه مراد بهشت خاصی باشد که مهیا شده است از برای غیر فحاش، والله العالم.(85))
و نیز مروی است که: دشمن‏ترین مخلوقات در نزد خدا بنده‏ایست که مردم از زبان او حذر نمایند، پس سزاوار است از برای مؤمن که زبان خود را از هرزه گوئی و فحش نگاهدارد بلکه الفاظ رکیکه که در عرف مستهجن است بعبارات صریحه ذکر نکند مانند الفاظی که متعلق است به زنان، و بول و غایط و بعض عیوب.
(بعضی گفته‏اند خداوند عالم از حیا کنایه فرموده، از جماع به لمس و مس، ارباب حیا باید عبارات صریحه آنرا بزبان نیاورند، و همچنین امثال اینها، از آنچه در عرف مستهجن و قبیح باشد، پس چنانچه خواهد از زبان زن خود یا زن دیگری سخن نقل کند نگوید زن من چنین گفت یا زن تو چنین گفت بلکه بگوید اهل خانه من یا اهل خانه شما یا مادر اطفال و نحو اینها، و همچنین کسی را که عیبی در بدن باشد که از اظهار آن شرم کند اگر ذکرش ضرور شود تصریح نکند مثلاً به مبروص(86) یا اقرع(87) نگوید کی شما پیس شدید یا به چه سبب کچل شدید؟ بلکه بگوید این عارضه کی به شما رویداده؟ یا به چه سبب این مرض عارض شما شده و نحو اینها.)
و اما لعن، پس آن هم از خبائث است، و از بعضی اخبار مستفاد می‏شود که لعن کردن بر کسیکه سزاوار نیست لعن برمی‏گردد به لعن‏کننده پس باید نهایت احتراز نمود از لعن بر مردم مگر آنان که از صاحب شریعت تجویز لعنشان رسیده و دعای بد و نفرین به مسلمانان هم مانند لعن مذموم است حتی بر ظَلَمه مگر در صورت اضطرار و ناچاری،(88) و اما طعن زدن بر مسلمین نیز از افعال ذمیمه است، و از جناب باقر (علیه السلام) مروی است که هیچکس بر مؤمنی طعنه نمی‏زند مگر آنکه می‏میرد به بدترین مردنها.(89)