جابر بن سمره گوید: مهر نبوت را - که برآمدگی سرخ رنگی به اندازه تخم کبوتر بود - میان دو کتف رسول خدا صلی الله علیه و آله دیدم.
ابو زید عمرو بن اخطب انصاری گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله به من فرمود: ای ابا زید، نزدیک بیا و به پشت من دست بکش. هنگامی که به پشت ایشان دست میکشیدم، انگشتانم به مهر (نبوت) برخورد کرد. راوی از ابوزید پرسید: مهر چه بود؟ گفت: موهایی که یک جا کنار هم روییده بودند.
از ابو سعید خدری از مهر پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال شد؛ گفت: در پشت آن حضرت تکه گوشتی برآمده وجود داشت.
و عبدالله بن سرجس(655) گوید: به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله آمدم؛ در میان گروهی از یارانش بود من همینطور پشت سر آن حضرت میگشتم. آن حضرت مقصود مرا دانست؛ رداء را از پشت خود انداخت؛ جای مهر را بر کتفهایش دیدم که مانند یک مشت بود و اطراف آن خالهایی بود که به سیاهی میل داشت. آنگاه بازگشتم. چون روبروی پیامبر قرار گرفتم، عرض کردم: ای رسول خدا! خدا تو را بیامرزد. فرمود: تو را نیز. مردم به عبدالله بن سرجس گفتند: پیامبر برای تو استغفار کرد؟ گفت: آری و برای شما نیز طلب آمرزش کرده است؛ سپس این آیه را تلاوت کرد: (برای خود و زنان و مردان مؤمن استغفار کن.)(656)
منظور آن است که شأن پیامبر صلی الله علیه و آله میباشد که در حق من و شما استغفار کند و سپس به آیه استشهاد کرد.