تربیت
Tarbiat.Org

توتیای دیدگان زندگانی خاتم پیامبران (صلی الله علیه و آله)
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

27 - غزوه ذات السلاسل‏

به رسول اکرم صلی الله علیه و آله خبر دادند که دوازده هزار سوار از اهل وادی یابس قصد دارند به مدینه شبیخون زده ایشان و امیرالمؤمنین علیه السلام را به قتل برسانند. آن حضرت لشکری را آماده فرمود و به سرپرستی ابوبکر به سوی آنان فرستاد و فرمود: ابتدا اسلام را بر آنان عرضه کنید و در صورت عدم پذیرش با آنان بجنگید؛ مردان را بکشید و زنان را اسیر سازید. لشکر اسلام با دشمن برخورد کردند. آنها به ابوبکر گفتند: ما با پیامبر و پسر عمویش کار داریم و ما را با شما کاری نیست. ابوبکر برگشت را صلاح دید و به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله مراجعت کرد. آن حضرت فرمود: فرمان مرا مخالفت کردی و آنچه را گفته بودم به عمل نیاوردی. پس عمر و سپس عمرو عاص را نصب کرد؛ آنان نیز بازگشتند.
آنگاه امیر مؤمنان علیه السلام را طلبید و آن حضرت را به سوی دشمن فرستاد. آنان شیر خدا را تهدید کردند. فرمود: وای بر شما! مرا به بسیاری نفرات خود می‏ترسانید؟! من از خدا و ملائکه و مسلمانان استعانت می‏جویم؛ و لا حول و لا قوة الا بالله.
چون شب شد، آن حضرت دستور داد تا لشکریان به اسبان رسیدگی کرده آماده شوند. سپیده دم بعد از اداء نماز صبح - هنگامی که هنوز هوا تاریک بود - بر ایشان یورش برد. مردان جنگی آنان را به قتل رسانید و زنان و فرزندانشان را اسیر نمود و مالهایشان را به غنیمت گرفت و خانه‏هایشان را خراب کرد و اموالشان را برداشته بازگشت. خداوند آیات سوره عادیات را در این زمینه نازل فرمود.
شیخ مفید گوید:
رسول اکرم صلی الله علیه و آله به اصحاب دستور داد که از امیر مؤمنان علیه السلام استقبال نمایند. آنان صف کشیدند. هنگامی که امیرالمؤمنین علیه السلام پیامبر خدا صلی الله علیه و آله را دید از اسب پیاده شد. آن حضرت فرمود:
ارکب فان الله و رسوله عنک راضیان.
سوار شو؛ خداوند و رسول او از تو راضی‏اند.
امیرالمؤمنین علیه السلام از شادی گریست. رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
یا علی! لولا اننی اشفق ان تقول فیک طوائف من امتی ما قالت النصاری فی المسیح عیسی بن مریم، لقلت فیک الیوم مقالا لا تمر بملا من الناس الا اخذوا التراب من تحت قدمیک.
یا علی! اگر از این نمی‏ترسیدم که در حق تو گروههایی از امت من آنچه را مسیحیان در حق حضرت عیسی گفتند بگویند، امروز سخنی در مدح تو می‏گفتم که بر هیچ گروهی نگذری مگر آنکه خاک زیر پای تو را (برای تبرک) بردارند. (الارشاد 1: 165)
این غزوه را ذات السلاسل گویند زیرا امیرالمؤمنین علیه السلام پس از پیروزی بر دشمن کافر، اکثر مردانشان را کشته زنان و کودکانشان را اسیر گردانید و باقیمانده مردان آنها را به زنجیر بست. موضع جنگ در پنج منزلی مدینه قرار داشت.