او دریای (علم) و دانشمند قریش بود. کنیهاش ابوالعباس است. سه سال قبل از هجرت در شعب بنی هاشم(187) - پیش از آنکه از آن خارج شوند - به دنیا آمد. گویند زمانی که به دنیا آمد، رسول خدا صلی الله علیه و آله کام او را با آب دهان خویش برداشت و برای او دعا کرد و فرمود:
خداوندا، او را مبارک گردان و دانش را به وسیله او گسترش ده و حکمت را به او بیاموز.
و او را ترجمان(188) قرآن نامید.
وی که رحمت خدا بر او باد مردی بلند قامت، با چهرهای سرخ و سفید و موهای بور، تنومند، خوش سیما و خوبرو بود. ریش خود را با حنا خضاب میکرد و موهای انبوهی داشت. با امیر مؤمنان علیه السلام در جنگهای جمل و صفین و نهروان شرکت نمود.
از مادرش ام الفضل روایت شده که گفت:
زمانی که متولد گردید، او را نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آوردم، آن حضرت در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه خواند و کام کودک را با آب دهان خویش برداشت و او را عبدالله نامید و فرمود: پدر خلفا را با خود ببر.(189)
عبدالله بن عباس که رحمت خدا بر او باد در سال 68 در روزگار ابن زبیر در سن هفتاد سالگی در شهر طائف درگذشت.(190)
از عطا روایت شده که گفت:
بر عبدالله بن عباس در طائف - در زمانی که بیمار بود و در همان بیماری درگذشت - وارد شدیم. ما جماعتی در حدود سی نفر از بزرگان طائف بودیم. او ضعیف و ناتوان شده بود. بر وی سلام کردیم و نشستیم... پس به شدت گریست، همراهان از او پرسیدند: آیا گریه میکنی در حالی که در نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله چنان منزلتی داشتی؟! رو به من کرد و گفت: ای عطا، به دو جهت گریه میکنم: یکی سهمگینی قیامت که در پیش دارم و دیگری جدئایی از دوستان و یاران. آنگاه جماعت از نزد او پراکنده شدند. پس روی به من کرد و گفت: عطا، دستم را بگیر و به حیاط خانه ببر. من و سعید دست او را گرفته به صحن خانه بردیم. آنگاه دو دست خویش را رو به آسمان بلند کرد و گفت: خداوندا، به تو به وسیله محمد و آل محمد نزدیکی میجویم. خداوندا به تو نزدیکی میجویم به ولایت آقا علی بن ابیطالب علیه السلام. و همچنان این سخنان را میگفت تا اینکه بر زمین افتاد. لحظاتی صبر کردیم سپس او را بلند نمودیم ولی او را مرده یافتیم. رحمت خدا بر او باد.(191)
محمد بن حنفیه بر جنازه او نماز گزارد و گفت: امروز تربیت شده علم درگذشت و بر قبر او خیمهای مویین بنا کرد.(192)
گویند یکهزار و ششصد و شصت حدیث روایت کرده است.
او پنج پسر و دو دختر به نامهای عباس، علی السجاد، فضل، محمد، عبیدالله، لبابه، و اسماء داشت. گویند علی بن عبدالله در شبانه روز یک هزار رکعت نماز میگزارد و زیباترین و خوش سیماترین مردم قریش بر روی زمین بود و گفتهاند در شب شهادت امیر مؤمنان علیه السلام به دنیا آمد و به نام و کنیه ایشان نامیده شد. عبدالملک به او گفت: به خدا سوگند که اسم و کنیه او را تحمل نمیکنم؛ یکی از این دو را تغییر ده او کنیهاش را به ابومحمد تغییر داد.