همه سیره نویسان روایت کردهاند که او تا روزگار حکومت معاویه میزیسته است. و زمانی که بسیار پیر شده بود در شام بر معاویه وارد شد. چون معاویه او را دید گفت: خوش آمدی ای خاله! گفت: چگونهای برادر زادهام؟! خوب کفران نعمت کردی و نسبت به پسر عمویت بدرفتاری نمودی و به غیر نام خود نامیده شدی و آنچه را که حقت نبود گرفتی!(158)