تحصیل علم را با وجود مشکلات فراوان آغاز نموده بود و گاهی برای تهیه یک کتاب مدتها طول میکشید تا با پس انداز مبالغ کم بتواند حدود سه تومان آماده کند. آنگاه آن را برمیداشت و پیاده از قم به تهران میرفت و کتاب مورد لزوم را خریداری کرده پیاده به قم برمیگشت. با این همه هیچگاه از تحصیل و کسب علم خسته نمیشد؛ با کوششی مداوم و تلاشی پیگیر، کار تحقیق و مطالعه را ادامه میداد و با اختصاص ساعاتی محدود از شبانهروز به استراحت، بقیه را در مطالعه یا نوشتن صرف مینمود. از کثرت کتابت، دو طرف انگشتانش برآمدگی داشت و کمتر اتفاق میافتاد که در شبانه روز قلم در دست نگیرد.
فرزند ارشدش در مقدمه فیض العلام در مورد این خصیصه پدر مینویسد:
... مرحوم والدم تا حدود تواناییش نمیگذاشت عمرش بیهوده هدر رود و تلف گردد و دائماً اشتغال به نوشتن داشت و با اینکه بیمار بود حداقل در شبانه روز هفده ساعت در کار نوشتن و مطالعه بود و آثار مفید و نفیسی از او باقی...(10)
همدرس و همدورهاش، شیخ آقا بزرگ تهرانی، درباره او مینویسد:
... او پیوسته سرگرم کار بود، عشق شدید به نوشتن و تألیف و بحث و تحقیق داشت. هیچ چیز او را از این شوق و عشق منصرف نمیکرد و مانعی در این راه نمیشناخت...(11)
در ایامی که با دوستانش جهت رفع خستگی و برای بهرهگیری از طبیعت به اطراف و اکناف سفر مینمود، در عین آنکه با همراهان مأنوس بود، کار مطالعه و نوشتن را فراموش نمیکرد. قلم و کاغذ، دوستان همیشگی او بودند. خلوتی برگزیده، به مطالعه و کتابت مشغول میشد و آن زمان که همراهان او را به صحبت دعوت میکردند، میگفت: شما میروید ولی اینها میماند!