تربیت
Tarbiat.Org

مرواریدهای درخشان‏
حاج شیخ عباس قمی (رضوان الله علیه)

روز هشتم:

در این روز در سال 260 (دویست و شصت) بنابر مشهور حضرت ابی محمد امام حسن عسگری علیه‏السلام وفات کرد و آن در ایام خلافت معتمد علی الله احمد بن جعفر متوکل بوده است و در وقت وفات از عمر شریف آن حضرت بیست و هشت سال گذشته بود و آن جناب را در همان خانه که پدر بزرگوارش امام هادی علیه‏السلام مدفون شده بود، دفن نمودند. و شیخ مفید در ارشاد اشاره فرموده به صدمات و اذیت‏ها و گرفتاری‏ها که برای جواری کنیزها و زنان آن حضرت روی داد از حبس و اعتقاد و شدت سخت‏گیری سلطان زمان معتمد در پیدا کردن حضرت حجه بن الحسن امام زمان علیه‏السلام و تفتیش خانه‏ها و ترس شیعیان و تبعید ایشان به سعایت جعفر کذاب.
و در حدیث احمد بن عبیدالله خاقان ناصبی که از جانب خلفا والی اوقاف و صدقات در بلده طیبه قم بوده است، مذکور است که گفت: به خدا سوگند در هنگام وفات حسین بن علی علیه‏السلام حالتی بر خلیفه و دیگران عارض شد که من گمان نمی‏کردم که در وفات هیچ کس چنین امری تواند شد و این واقعه چنان بود که روزی برای پدرم که وزیر خلیفه بود خبر آوردند که ابن الرضا علیه السلام رنجور و مریض شده پدرم به سرعت تمام نزد خلیفه رفت و از بیماری آن حضرت خلیفه را با خبر کرد، خلیفه پنج نفر را از معتمدین و نزدیکان خود را با او همراه کرد که یکی از آنها نحریر خادم بود که از محرمان و نزدیکان خاص به خلیفه بود، خلیفه امر کرد که پیوسته ملازم خانه آن حضرت باشند و از حال آن حضرت اطلاع داشته باشند و چند نفر طبیب را ملزم کرد که هر صبح و شب به حضور آن جناب رفته و از احوال او با خبر باشند، بعد از دو روز برای پدرم خبر آوردند که مریضی آن حضرت شدید شده و ضعف برایشان مستولی شده است پس بامداد سوار شد و نزد آن حضرت رفت و اطبا را امر کرد که از خدمت آن حضرت دور نشوند و قاضی القضاه را طلبید و گفت: ده نفر از علمای مشهور را حاضر گردان که پیوسته در حضور آن حضرت باشند آنها پیوسته ملازم خانه آن حضرت بودند تا آن که بعد از گذشتن چند روز از ماه ربیع الاول در سال 260 آن حضرت وفات کرد.
چون خبر وفات آن حضرت در شهر سامره منتشر شد قیامتی برپا گردید و از تمام مردم صدای ناله و شیون بلند گردید خلیفه در جستجوی فرزند آن حضرت امام زمان علیه‏السلام برآمد و جمعی را فرستاد که خانه آن حضرت را تحت نظر داشته باشند و تمام حجره‏ها را جستجو کنند و سپس مهر نمایند تا شاید آن حضرت را پیدا کنند و زنان قابله را فرستاد که کنیزان آن حضرت را تفحص کنند که مبادا حامله باشند. پس یکی از آن زنان گفت که یکی از کنیزان ایشان احتمالاً حامله است.
خلیفه نحریر خادم را بر او گماشت که از احوال او مطلع باشد تا درستی و یا کذب آن سخن ظاهر شود. بعد از آن در تهیه جنازه آن برگزیده خالق جمع شدند و پدرم با سایر وزراء و نویسندگان و اتباع خلیفه و بنی هاشم و علویان به تجهیز آن جناب حاضر شدند، در آن روز شهر سامره مانند صحرای قیامت بود از کثرت ناله و شیون و گریه مردم، چون از غسل و کفن آن جناب فراغت یافتند خلیفه ابو عیسی را فرستاد که بر آن جناب نماز کند چون جنازه شریف را برای نماز بر زمین گذاشتند ابو عیسی نزدیک آمد و کفن را از روی مبارک آن حضرت کنار زد و برای رفع اتهام خلیفه جماعت حاضر را نزدیک طلبید و گفت بیایید و نگاه کنید که این حسن بن علی فرزند زاده امام رضا علیه‏السلام است که در رختخواب خود به مرگ طبیعی از دنیا رفته است و کسی آسیبی به او نرسانده است و در مدت مریضی او اطبا و قضات و معتمدین و عدول، حاضر بوده‏اند و از حال او اطلاع یافته‏اند و بر این مطب شهادت می‏دهند. پس پیش ایستاده و بر آن حضرت نماز خواند و بعد از نماز آن حضرت را کنار پدر بزرگوارش دفن کردند و بعد از آن خلیفه به جستجوی فرزند آن حضرت پرداخت زیرا شنیده بود که فرزند آن جناب بر عالم مستولی خواهد شد و اهل باطل را از بین خواهد برد، اما هر چه تفحص و جستجو کردند خبری از آن حضرت (امام زمان علیه‏السلام) نیافتند و آن کنیز را که احتمال می‏دادند حامله باشد تا دو سال تفحص حال او را می‏نمودند ولی اثری از حاملگی در او پیدا نشد.